غرقه شدن در یگانگی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

خویشتن دوستی و نفس لوامه

این مطلب در پاسخ به سوال یک دوست عزیز به نگارش درآمده است.

متن سوال:

در کتب روانشناسی و خودیاری، از مفهومی تحت عنوان خویشتن دوستی و عدم سرزنش خود و از خود انتقاد نکردن و احساس گناه نداشتن مدام بحث می شود. این موضوع با بحث نفس لوامه که در ادبیات دینی کاربرد دارد چگونه مطابقت پیدا می کند؟

پاسخی که به نظر من می رسد:

در واقع نه تنها تضادی بین این دو اندیشه نیست، بلکه باید گفت نفس لوامه (که دور کننده انسان از انحرفات است) زمانی می تواند به درستی عمل کند که شخص، خویشتن دوست باشد و از خود انتقاد نکند. به ظاهر متناقض می نماید اما در واقع تناقضی در کار نیست. به وجود آمدن این تناقض، به این دلیل است که ما مفهوم نفس لوامه را به درستی متوجه نشده ایم و برداشتی از آن داریم که با خویشتن دوستی سازگار نیست. البته خویشتن دوستی را هم به درستی درک نکرده ایم که در ادامه توضیح هر دو خواهد آمد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

نکته جالب در مورد جبر و اختیار

در مورد موضوع جبر و اختیار مباحث کلامی و فلسفی زیادی گفته شده است. فعلا به آنها کاری ندارم. یک نکته مهم در اینجا وجود دارد.

آیا انسانی که سوال در باره جبر و اختیار می پرسد، دقت کرده است که چگونه در حال تباه کردن عمر خود در یک جبر خودساخته است؟

توضیح این که:

ما گرچه احساس اختیار می کنیم اما در بسیاری از موارد مهم زندگی، خود را به دست جبر می سپاریم. آیا در تصمیم گیری ها، واقعا فارغ از این عمل می کنیم که دیگران در باره ما چه خواهند گفت؟ آیا در انتخاب مذهب و روش زندگی فارغ از جبر محیط و وراثت عمل می کنیم؟ 

تنها کافی است در تک تک تصمیم گیری های خود دقت و تامل کنیم. این دقت و تامل باید فارغ از هرگونه قضاوت در باره خویشتن باشد. چه تایید خویش باشد چه تقبیح خویش. فارغ از هر قضاوت و توجیهی به خود و انتخاب های خود نگاه کنیم. ببینیم آیا خود، خودمان را به دامان جبر نمی اندازیم؟

وقتی این موضوع به اندازه کافی برای ما روشن شد، دیگر کسی را برای کاستی های زندگی خود مقصر نخواهیم کرد. حتی تئوری جبر و اختیار را.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

شیشه پستانک

چند روز پیش در حین اسباب کشی به شیشه پستانک فرزندم که مربوط به حدود شش سال پیش می شد برخورد کردم. مطلبی به ذهنم خطور کرد که می تواند برای شما هم جالب باشد.

به همسرم که آن شیشه پستانک را برای یادآوری خاطرات نگه داشته بود گفتم اگر ما مثل انسان های رشد یافته و متعالی باشیم و بتوانیم همه انسان ها را به یک چشم ببینیم، در آن صورت بچه من و بچه دیگری برایمان فرقی نداشت. اگر ما آن قدر رشد کرده بودیم که می توانستیم یک چنین نگاه الهی داشته باشیم، در آن صورت می دیدیم که فارغ از رنگ و مذهب و نژاد، در هر لحظه، جهان مملو است از افرادی با هر سنی که ما بخواهیم.

مثلا اگر من به یاد سه سالگی فرزندم بیفتم و بگویم یادش به خیر، کافی است نگاهی به اطرافم بیندازم و همه بچه های سه ساله را ببینم. اگر به منظری رسیده باشم که همه را مثل فرزندان خودم ببینم، آن بچه های سه ساله که مثلا در همسایگی ما سکونت دارند، همان قدر برایم جذاب و شورآفرین خواهد بود که بچه خودم. اگر با دیدن شیشه پستانک فرزندم بگویم یادش به خیر آن زمانی که یک ساله بود و شیشه را در دست می گرفت ... کافی است نگاهی به اطراف بیندازم و همه یک ساله ها را ببینم. آن ها هم به همان اندازه زیبا و شورانگیزند.

به همسرم گفتم اگر می خواهی این شیشه پستانک را نگه داری اشکالی نیست اما به آن دلبسته نباش. چرا که هر بچه پستانک به دستی بچه ماست. و تو هرگز از زیبایی های یک بچه خردسال محروم نشده ای. مهم آن است که آن چنان مادری (یا پدری) خود را احساس کنی که گویا همه مردم جهان فرزندان تو هستند. از همان چشمی دیگران را ببینی که خدا می بیند.

شیخ ابوالحسن خرقانی می گوید: اگر در سرزمین های دوردست خاری در پای کسی فرو رود، گویا آن خار در پای من فرو رفته است.

و نیز بر سردر خانقاه او نوشته بودند: هر کس که به این درگاه وارد شد، نانش دهید و از ایمانش مپرسید. آن کس که درگاه خدای تعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

فعالیت گروه‌های سیار امر به معروف و نهی از منکر/ موتورسواران برمی‌گردند

عصر ایران در خبری اعلام کرد:

...

محتشم در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این که این گروه‌های سیار امر به معروف و نهی از منکر متشکل از اقشار مختلف و علاقه‌مند هستند که امر به معروف و نهی از منکر را در اصلاح امور موثر می‌دانند، افزود : این گروه‌ها با ساماندهی انصار حزب‌الله فعالیت می‌کنند.

...

وارد اصل خبر نمی شوم و تنها آن را بهانه ای قرار می دهم برای بیان یک مطلب بسیار ساده که متاسفانه برخی از برادران ما از درک آن ناتوانند یا خود را به ناتوانی می زنند.

همه اعمال ظاهری شخص، از یک مجموعه باور درونی و یک ساختمان روانی نشأت می گیرد. وقتی که عملی از شخص سر می زند که ما آن را نامطلوب می دانیم، صرف این که به شخص «تذکر لسانی» داده شود که این عمل را انجام نده کافی نیست. بلکه باید به سراغ ریشه های روانی این عمل رفت و با آن ریشه ها برخورد کرد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

آیا جوانان ما دین گریز شده اند؟

مطلبی که لینک اصلی آن را هم آورده ام متعلق به آقای کیومرث اطهاری است و در سایت الف و به دنبال آن در عصر ایران منتشر شد.

به واسطه اهمیت مطلب، به باز نشر آن اقدام کرده توجه عزیزان را به مطالعه آن جلب می کنم:

الف) طرح بحث:
گزارش زیر را بخوانید:
به گزارش جوان، بر اساس آخـرین آمار «گوگل‌ترند» در سال ۲۰۱۴ میلادی، ایرانیان در فضای «محدودشده» اینترنت خود واژه‌های دانلود، ‌عکس، فیلم، دانلود آهنگ، ‌بازی، آهنگ، اندروید، دانلود آهنگ‌، Google و چت را بیشتر از سایر واژه‌ها جست‌و‌جو کرده‌اند. در کنار واژه‌های دیگری چون سبد کالا، ‌ثبت‌نام یارانه، شاهگوش، یارانه، سامانه سجاد، ‌هواشناسی و مدل مانتو که از نظر میزان جست‌و‌جو رشد فزاینده‌ای داشته‌اند، دو واژه مستهجن نیز به چشم می‌خورد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

روش جهادی

روش جهادی آن نیست که نسبت به مخالفین و دشمنان خود خشونت بورزی و هیچ انعطافی نشان ندهی.

روش جهادی آن نیست که کینه های دیرین را در ذهن خود زنده نگه داری و به دنبال فرصت برای کوبیدن حریف باشی.

روش جهادی و زندگی جهادی آن است که هرگز و تحت هیچ شرایطی از مخفی کاری برای رسیدن به هدفت استفاده نکنی. بلکه هر هدفی برای خود در نظر گرفتی، با روش های انسانی آن را پیگیری کنی و اگر کسانی سد راه تو شدند، در دفاع از هدفت، قد علم کنی و به کنج مخفی کاری نخزی. از روش پیچاندن یا دور زدن حریف استفاده نکنی.

زندگی جهادی، یعنی زندگی بدون ریا، بدون رشوه، بدون رانت، بدون شنود، بدون سیاست ورزی های مزورانه و شیطانی.

زندگی جهادی یعنی زندگی در شفافیت و تمامیت. 

(تمامیت یعنی یکپارچگی، یگانگی، Integrity)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

شجاعت

مهم نیست که سخن طرف مقابل تو تا چه اندازه حکیمانه باشد و باچه شور و حرارتی بیان شود. مهم آن است که آیا تو شجاعت خطر کردن داری یانه؟

آیا شجاعت بیرون زدن از منطقه امن عادت هایت را داری یا نه؟

آیا می توانی دل به دریا بزنی و با ناشناخته مواجه شوی؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

آلیس در سرزمین عجایب

آلیس در سرزمین عجایب

مدتی بود که دخترم اصرار می کرد که فیلم کارتون آلیس در سرزمین عجایب و چند فیلم دیگر را ببینم اما فرصت نمی شد. دیشب فرصتی دست داد که «آلیس در سرزمین عجایب» محصول سال 2010 کمپانی والت دیسنی را ببینم. فیلم بسیار زیبا و قابل توصیه ای است. از نظر بنده، فیلم زیبا و قابل توصیه، فیلمی است که با یک بار دیدن، همهء حرف هایی را که می خواسته است بگوید، درنیابید و اگر برای بار دوم یا سوم فیلم را مشاهده کردید نکات تازه ای برایتان داشته باشد. همچنین فیلمی را قابل توصیه می دانم که شما را به فکر فرو برد و مشوق شما باشد برای پرسش و تحقیق و مطالعه. نه این که فقط جنبهء سرگرمی و خواب کردن داشته باشد. به عنوان مثال، بنده، با مشاهده سریال لاست تشویق شدم که کتاب های «برادران کارامازوف» و «مسیح باز مصلوب» را مطالعه کنم و در بارهء بعضی از پلان های آن با دوستان به مباحثه بپردازم. فیلم آلیس در سرزمین عجایب نیز از این دست فیلم هاست. به نکات فنی و جلوه های ویژه و انیمیشنی که در ساخت آن استفاده شده است اشاره ای نمی کنم. بلکه به جهاتی اشاره می کنم که در داستان فیلم گنجانده شده است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

راه دشوار تفاهم جوانان و روحانیون

چه موانعی بر سر راه تفاهم میان نسل جوان و روحانیون به عنوان متولیان تبلیغ دین وجود دارد؟ در مطلب حاضر به طور خلاصه به نکاتی اشاره خواهم کرد که می تواند برخی از علل دوری نسل جوان و دانش آموختگان حوزه های علمیه را بیان کند. در ابتدا و قبل از ورود به بحث اصلی باید توجه داشت که تفاهم، امری دو طرفه است و نمی توان موانع تفاهم را تنها به یک طرف بحث نسبت داد. نمی توان گفت روحانیون باید چنین و چنان کنند اما در مورد وظایف مخاطبین سکوت کرد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

در بارهء هسته های خرما!

به دنبال درج مطلب «هستهء خرما را پرت نکن» برخی دوستان در باره تأثیر عملی این دیدگاه سوال پرسیده بودند که به اختصار نکاتی در ادامه می آید.

این توصیه، در همان راستایی است که مقالهء «زندگی پانتوگرافیک» آن را بیان کرده است. آنجا گفتیم که با انجام هر عملی، صرف نظر از نتیجهء بیرونی، یک نتیجهء دورنی نیز حاصل می گردد. یعنی ما، همزمان با ساختن یا خراب کردن دنیای بیرون، در حال ساختن دورن هستیم. در حال ساختن خودمان هستیم. و چیزی که دستاورد واقعی حیات ماست و آن را با خود به سرای باقی می بریم، همین خودمان است که آن را به دست خودمان ساخته ایم. مقالهء «جهنم، تالار آیینه» نیز در پی بیان این مطلب است که ما بعد از مردن مهمان خودمان هستیم.

حال با این مقدمه، باید گفت نتیجهء عملی مقالهء «هستهء خرما را پرت نکن» این نیست که ما مواد زائد را نزد خود نگه داریم. حتی ما را ملزم نمی کند که برای بازیافت یا استفادهء بهینه از این مواد اقدام کنیم. گرچه به لحاظ خیرخواهی جمعی، این کار، سازنده است اما مقاله الزام آن را بیان نمی کند. بلکه خواهان آن است که ما، در لحظهء مواجه شدن با مواد زائد، وضع روحی خود را مد نظر قرار دهیم. آیا ما مثل پادشاهان، چیزی را به دور می افکنیم و شأن خود را منزه از آن می دانیم که آن چیز در نزدیکی ما باشد یا آن که مثل صالحین، آن شیء زاید را بخشی جدا نشدنی از خلقت می دانیم و بدون آن که به خاطر بودن و حضور آن، از خدا و خلقت ناراضی باشیم، آن را به نیکوترین وجه، به سوی مقصد بازیافتش رهسپار می کنیم؟

مهم، وضع روحی ما در آن لحظه است. حضور آگاهانه در آن لحظه. مراقبه. بودن در لحظه حال.

حتی اگر برای روشن کردن سیگار خود کبریت می زنیم، در آن لحظه متوجه باشیم که این چوب کبریت کوچک، اینجا به کار من آمد. در همان لحظه و به قدر و اندازهء خودش از او قدردان باشم. پس از آن که سیگارم را روشن کردم آن چوب کبریت را در نزد خود نگه نمی دارم. اما به دیدهء حقارت هم به آن نگاه نمی کنم.

این مطلب فقط در مورد مواد زائد نیست. یک فرد مراقب، حتی اگر خشمگین باشد هیچگاه درِ اتاق یا خودرو را با غیظ و غضب به هم نمی کوبد. پس از مطالعه، کتاب را بر روی زمین رها نمی کند. اسکناس را به صورت مچاله در جیبش قرار نمی دهد و ...

مهم، نگاه ماست به آن شیء. این نگاه است که مرا می سازد و من تا ابد مهمان نگاه های خود خواهم بود.

البته کسی که واجد چنین نگاهی باشد، عملا در مواجهه با مواد زائد، سازنده ترین راه را پیدا خواهد کرد که نفع آن برای جامعهء بشری بیشتر و ضرر آن کمتر باشد. تاکید می کنم که نفع آن برای «جامعهء بشری» و نه فقط برای من. چرا که اگر «نفع من» مطرح شد باز پای منفعت طلبی در میان می آید و تقسیم جهان به جزیره ها و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

هسته خرما را پرت نکن!

پس آن که خرما را خوردی، با هستهء آن چه می کنی؟ پس از خوردن هندوانه یا پرتقال یا امثال آن، با پوسته و هستهء آن چه می کنی؟ پس از مصرف کردن غذا درون ظروف یکبار مصرف، با ظرف خالی چه می کنی؟ با لاستیک فرسوده خوردو؟ با پاکت و کارتن مصرف شده؟

چرا این سوال را می پرسم؟ آیا می خواهم وارد یک بحث زیست محیطی شوم؟ نه. گرچه این بحث جنبه زیست محیطی هم دارد ولی بنده فعلا به جنبه توحیدی آن توجه دارم.

در روایتی از امام صادق (ع) یکی از مصادیق اسراف، پرت کردن هسته های خرما عنوان شده است. از سال ها پیش گمان می کردم در این موضوع جنبه اقتصادی مد نظر بوده است. اما اکنون بر این باور هستم که اگر حتی در جائی زندگی می کنیم که هسته خرما، هیچ جنبهء اقتصادی مفیدی ندارد، باز هم نباید با آن بی احترامی کرده آن را به دور افکنیم.

به همین ترتیب در مورد سایر مواردی که مثال زدم و شما نیز می توانید مثال بزنید. به طور کلی با آشغال و زباله، بی حرمتی نکنیم و آن را ناچیز به حساب نیاوریم. چرا؟ برای دانستن چرای مطلب، به ادامه مطلب توجه کنید:◄◄

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

اگر بفهمی که اشتباه می کردی چه؟

چندی پیش دوست عزیزی از من راهنمائی و اظهار نظر خواست. بنده مطالب زیادی برای گفتن به او داشتم اما به گفتن کلیاتی اندک اکتفا کردم.

به این دلیل که می دانستم ایشان عمری را با عقایدی به سر برده است و اگر اکنون من به او بگویم باید یک تجدید نظر ریشه ای در کل گذشته ات بکنی این شجاعت را ندارد.

همه ما این گونه ایم. در اوان جوانی چیزی را برای خود به عنوان مجموعه عقاید اختیار می کنیم و به همان می چسبیم و تا آخر عمر همان مسیر را ادامه می دهیم.اگر هم از کسی مشورت یا راهنمایی بخواهیم به سراغ کسانی می رویم که در جزئیات مسیر، ما را راهنمائی کنند و نه این که از ما بخواهند که کلا مسیرمان را عوض کنیم.

مثلا اگر قصد کشتن کسی را داشته باشیم با کسانی مشورت می کنیم که به ما بگویند از چه وسیله ای استفاده کنیم تا راحتتر به مقصود خود برسیم نه با کسی که ما را به صلح و دستی دعوت می کند و می گوید اصلا فکر کشتن دیگران را از سرت بیرون کن.

اما زود باشد که ما با اجبار فرشته مرگ، با حقایق عالم مواجه شویم. آن روز همه اشتباهات ما که در دوران حیات از پذیرش آن سر باز زده بودیم برای ما زهر و آتش خواهد شد.

کسانی آن روز در امان خواهند بود که قبل از مردن و قبل از آن که به اجبار ملزم به پذیرش حقایق عالم شوند، خود، آمادگی تجدید نظر اساسی در کل زندگی خویش را داشته باشند. این حرف به معنای آن نیست که شخص هر روز نظرات تازه ای اختیار کند و متلون باشد. بلکه به معنای آن است که «آمادگی» از خود گذشتگی را داشته باشد. بتواند از افکار و نظرات خود بگذرد و بدون حجاب خود خواهی به عالم و آنچه در آن است بنگرد.

شخص باید این آمادگی را داشته باشد که در هر سن و سالی که باشد بر کل گذشته خود خط بطلان بکشد و شجاعانه اعلام کند که تا امروز اشتباه می کردم. اکنون از نو شروع می کنم. بسیاری از ما این آمادگی را نداریم. حتی فکر هم به آن نمی کنیم. ما همواره به دنبال اصلاح جزئیات مسیر هستیم نه خروج از مسیر فعلی و ورود به یک مسیر کاملا جدید.

آن شجاعت آسمانی که جلال الدین محمد مولوی به خرج داد و پس از ملاقات با شمس حاضر شد با گذشته خود وداع کند و راه تازه ای در پیش گیرد در ما نیست. پس آماده باشیم برای مواجه شدن با آتش. آتش درک حقایقی که آنها را دروغ می پنداشتیم و مسیر زندگی خود را بر خلاف آن تنظیم کرده بودیم.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

بزرگوارترین، بزرگ ترین

اگر اولین انسان از خانوادهء انسان کنونی هنوز زنده بود و پس از یک عمر چند هزار ساله، با سلامتی کامل در میان ما می زیست، نسبت به افراد بشر چه حسی داشت؟

به این سوال فکر کنید.

ظاهرا غیر ممکن است اما آن را ممکن بشمارید و به آن اهمیت دهید. نه به این صورت که یک فرد از افراد بشر عمر چند هزار ساله داشته باشد. بلکه از آن نظر که یک فرد از افراد عادی بشر، همان احساسی را داشته باشد که یک فرد با عمر چند هزار ساله می توانست داشته باشد.

اگر چنان فردی وجود داشت، همهء افراد بشر را فرزندان خود می دانست. نگاه او نسبت به همه، نگاه پدر و فرزند یا مادر و فرزند بود. خود را از هیچ کس جدا نمی دانست. بلکه همهء ابناء بشر را از رگ و ریشه خود تلقی می کرد. با خطاهای ایشان پدرانه یا مادرانه برخورد می کرد و آرزوی مردن و نابودی هیچ کس را نمی کرد. خود را پدر یا مادری می دید با هفت میلیارد فرزند.

این امر به صورت فیزیکی تحقق نیافته است. اما به صورت مجازی امکان تحقق آن وجود دارد.

اگر شما به مقام عاشقی برسید، کل ابناء بشر را فرزندان خود خواهید یافت. چرا که برای یک عاشق، دوست و آشنا و غریبه و غیر آشنا تفاوتی ندارند. او از افقی برتر به جهان و ساکنان آن می نگرد. هر کدام از ساکنان خاک را که به مقام عاشقی رسیده باشند برادران و خواهران خود و هر کدام از مردم را که هنوز به وادی مقدس عشق وارد نشده باشند، به مثابه فرزندان خود خواهد دید.

چنین فردی گرچه از لحاظ فیزیولوژیک عمر متعارفی دارد اما از نظر معرفتی مانند کسی است که از ابتدای حضور بشر بر کرهء خاک، همراه همهء ابناء بشر حضور داشته است. آن کس که با بنی آدم بزرگوارانه و از سر عاشقی برخورد می کند، بزرگ ترین فرد جامعه بشری است. 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

هر روز و هر روز امتحان

خلاصه برخی مباحث مطروحه در جلسه پنجم سخنرانی در مسجد حضرت زینب (س):

گرچه در زندگی هر کدام از ما مواردی از امتحان های بزرگ پیش می آید که می تواند بر سرنوشت ما تاثیر زیادی داشته باشد اما باید توجه داشته باشیم که در مواقع کاملا عادی زندگیمان نیز همواره در معرض امتحان هستیم. بله. همیشه و همیشه در حال امتحان پس دادن هستیم. و جالب اینجاست که همین امتحان های  کوچک و به ظاهر بی اهمیت، تعیین کنندهء وضعیت ما در هنگام مواجه شدن با امتحان های بزرگ است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

خردادیان

روزی پسرم گفت کاش بلایی بر سر خردادیان می آمد تا این قدر مردم برای یادگیری رقص به دور او جمع نشوند.

به او گفتم پسرم! حذف خردادیان مشکلی را حل نمی کند.

مردم دوست دارند برقصند. اگر خردادیان هم نباشد کس دیگری را پیدا خواهند کرد. مردم جهت خودنمایی یا فرار از خویشتن و افکار  آزار دهنده ای که از وجدان بشری بر می خیزد، به انواع و اقسام وسایل و ترفندها روی می آورند. از جمله رقص. تا وقتی که مردم فرار کردن از مشکل را به مشاهده و حل مشکل ترجیح می دهند بازار همهء وسایل غفلت زا از جمله رقص و بازی های کامپیوتری و قمار رواج و رونق دارد.

روزی کسی در جلسه درس به استادمان گفت این ادیان و مذاهب هستند که مردم را به جان هم انداخته اند و جنگ ها را سبب شده اند.

استاد گفت این طور نیست که ادیان و مذاهب، به خودی خود باعث نزاع بین افراد بشر شود. بلکه مردم حاضر نیستند مسائل خود را با گفتگو و گذشت حل کنند و از این رو طالب جنگ و خشونت هستند. اگر مذاهب هم نبودند بر سر چیز دیگری نزاع می کردند.

پیام کلی کتاب فاتحان ثریا که چند سال پیش منتشر کردم این است که تا وقتی انسان ساخته نشود هر راه حلی بی نتیجه است.

اخلاق. اخلاق صادقانه و حقیقی است که مساله را از ریشه حل می کند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور