غرقه شدن در یگانگی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «yeganegi» ثبت شده است

هر روز و هر روز امتحان

خلاصه برخی مباحث مطروحه در جلسه پنجم سخنرانی در مسجد حضرت زینب (س):

گرچه در زندگی هر کدام از ما مواردی از امتحان های بزرگ پیش می آید که می تواند بر سرنوشت ما تاثیر زیادی داشته باشد اما باید توجه داشته باشیم که در مواقع کاملا عادی زندگیمان نیز همواره در معرض امتحان هستیم. بله. همیشه و همیشه در حال امتحان پس دادن هستیم. و جالب اینجاست که همین امتحان های  کوچک و به ظاهر بی اهمیت، تعیین کنندهء وضعیت ما در هنگام مواجه شدن با امتحان های بزرگ است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

خردادیان

روزی پسرم گفت کاش بلایی بر سر خردادیان می آمد تا این قدر مردم برای یادگیری رقص به دور او جمع نشوند.

به او گفتم پسرم! حذف خردادیان مشکلی را حل نمی کند.

مردم دوست دارند برقصند. اگر خردادیان هم نباشد کس دیگری را پیدا خواهند کرد. مردم جهت خودنمایی یا فرار از خویشتن و افکار  آزار دهنده ای که از وجدان بشری بر می خیزد، به انواع و اقسام وسایل و ترفندها روی می آورند. از جمله رقص. تا وقتی که مردم فرار کردن از مشکل را به مشاهده و حل مشکل ترجیح می دهند بازار همهء وسایل غفلت زا از جمله رقص و بازی های کامپیوتری و قمار رواج و رونق دارد.

روزی کسی در جلسه درس به استادمان گفت این ادیان و مذاهب هستند که مردم را به جان هم انداخته اند و جنگ ها را سبب شده اند.

استاد گفت این طور نیست که ادیان و مذاهب، به خودی خود باعث نزاع بین افراد بشر شود. بلکه مردم حاضر نیستند مسائل خود را با گفتگو و گذشت حل کنند و از این رو طالب جنگ و خشونت هستند. اگر مذاهب هم نبودند بر سر چیز دیگری نزاع می کردند.

پیام کلی کتاب فاتحان ثریا که چند سال پیش منتشر کردم این است که تا وقتی انسان ساخته نشود هر راه حلی بی نتیجه است.

اخلاق. اخلاق صادقانه و حقیقی است که مساله را از ریشه حل می کند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

قربانی عاشقان

خلاصه برخی مباحث مطروحه در جلسه چهارم سخنرانی در مسجد حضرت زینب (س) به مناسبت عید قربان

همچنان که در جلسه قبل گفته شد ما معمولا از آداب و مناسک دینی به ظاهر آن اکتفا می کنیم و برای کشف باطن آن اقدامی نمی کنیم. یکی از اعمال مهم عبادی که در مراسم حج انجام می شود عمل قربانی کردن است.

برخی افراد اعمال عبادی را صرفا به شکل تعبدی انجام می دهند. یعنی اگر از ایشان سوال شود چرا این عمل را به این صورت انجام می دهی جواب می دهند چون این عمل از نظر شرعی واجب است و ما کاری به فلسفه وجوب آن نداریم. به ما گفته اند واجب است ما هم انجام می دهیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

حج مقبول!

خلاصه برخی مباحث جلسه سوم سخنرانی در مسجد حضرت زینب (س) به مناسبت حج

متاسفانه بسیاری از ما اعمال عبادی از قبیل نماز و حج را بدون توجه به باطن آن و تنها به صورت صوری انجام می دهیم.

امام سجاد (ع) در روایتی برخی از اعماق سفر اسرار آمیز حج را بیان کرده اند. ناصر خسرو قبادیانی در شعری زیبا این روایت را به نظم در آورده است که دقت در مضامین آن برای همه لازم است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

تحول مولوی

خلاصه برخی از مباحث مطروحه در جلسه دوم سخنرانی در مسجد حضرت زینب (س)

مناسبت های دینی:

هدف از قرار دادن این مناسبت ها این نبوده است که ما در مواقعی شادی کنیم و در مواقعی عزاداری. هدف آن بوده است که با شرکت در مجالس مدیحه خوانی اولیاء دین، با روش و منش ایشان بیشتر آشنا شویم و راه زندگیمان راه آن بزرگواران شود. اصل، شناخت اولیاء خدا و متخلق شدن به اخلاق الهی است که در اولیاء متجلی شده است. اگر در مجلسی شرکت کردید و حوله ای را از اشک خود خیس کردید اما بعد از خروج از مجلس روش زندگیتان خلاف مسیر ائمه (علیهم السلام) بود، بدانید که کاری نکرده اید بلکه زیان کرده اید چرا که ممکن است آن اشک و سوگواری منشاء غرور و تکبر هم بشود. اما اگر تنها یک جمله از امامی شنیدید و با همان مسیر زندگیتان را تغییر دادید بدانید که سود کرده اید.

اجازه ندهیم مجالس اهل بیت، به تجلیل صرف خلاصه شود. ما نیازمند تحلیل روش زندگی و سخنان ایشان هستیم.

تحول مولوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

کشتن مادر!

خلاصه مباحث مطرح شده در جلسه اول سخنرانی در مسجد حضرت زینب (س)

مولوی در باره نفس و خود خواهی، مثال جالبی آورده است:

آن یکی از خشم مادر را بکشت                           هم به زخم خنجر و هم زخم مشت

آن یکی گفتش که از بد گوهری                          یاد ناوردی تو حق مادری؟

گفت کاری کرد کان عار  وی است                      کشتمش کان خاک ستار وی است

متهم شد با یکی زان کشتمش                             غرق خون در خاک گور آغشتمش

گفت آن کس را بکش ای محتشم                    گفت پس هر روز مردی را کشم؟

کشتم او را رستم از خون های خلق                  نای او برم به است از نای خلق

در اینجا مولوی حرف خود را می زند:

نفس توست آن مادر بد خاصیت                       که فساد اوست در هر ناحیت

پس بکش او را که بهر آن دنی                             هر دمی قصد عزیزی می کنی

نفس کشتی باز رستی ز اعتذار                             کس ترا دشمن نماند در دیار

این مطلب بسیار  مهمی است که ما به علت خویشتن دوستی، همواره خود را بی عیب و پاک می پنداریم و دیگران را مسئول و مقصر. همین مطلب باعث دشمنی بین ما و نزدیکانمان می شود و باعث می شود در ارتباط با دیگران همواره خود را در یک جنگ تصور کنیم.

مولوی از آن رو نفس را به مادر تشبیه کرده است که مادر ، نزدیک ترین و دوست داشتنی ترین فرد از نزدیکان ماست و کشتن او به شدت برای ما ناگوار است.

به همین ترتیب ترجیح دادن حق دیگران بر خواسته های نفسانیمان بر ما سنگین و سخت می آید. ما همواره به دنبال این هستیم که حرف ما به کرسی بنشیند و خواسته های ما محقق شود. این که رضایت بدهیم به این که حرف دیگران به کرسی بنشیند و ما به خواسته هایمان نرسیم برای ما بسیار سخت و سنگین است. به همین علت با دیگران وارد جنگ می شویم.

کشتن نفس به معنی دوری از خوردن و آشامیدن و ارتباط جنسی معقول نیست. بلکه به معنی آن است که متواضعانه و فروتنانه و بدون منت و طلبکاری قانون طلائی اخلاق را گردن نهیم. قانون طلائی اخلاق این است:

آنچه را برای خود می خواهی برای دیگران نیز بخواه و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مخواه.

این قانون را گردن نهید و ببینید آیا دشمنی برایتان باقی خواهد ماند؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

من هم می شکنم

 

 

مدتی این مثنوی تاخیر شد         روبَه چشم انتظاری شیر شد

آخرین مطالبی که در وبلاگم درج کرده بودم برای خودم هم سنگین بود. با خود می گفتم پس از این ها چه چیز جدیدی بگویم؟ چندین مطلب در آستانه تحریر قرار گرفتند ولی برای آن که مطلب زندگی پانتو گرافیک و مطلب پایان سال 91 را تحت شعاع قرار ندهند تایپ نشدند.

شما را به مطالعه آثار کریشنا مورتی و اکهارت توله دعوت کرده بودم. خود نیز مشغول هضم مطالب این دو بزرگوار بودم. مانند حشره ای بودم که در حال پوست اندازی است. می خواهد از قالب کهنه بیرون بیاید و بزرگتر شود.

امروز دیگر نه کتاب های کریشنا مورتی را توصیه می کنم و نه اکهارت توله و نه محمد جعفر مصفا. می دانید چرا؟ چون اکثر ما به دنبال دانایی هستیم و نه بینایی. ما دنبال چیزی می گردیم که برای مدتی ذهن ما را به خود مشغول دارد و از مواجه شدن با خود واقعی مان طفره رویم. در حالی که که کتب این سه استاد یاد شده مانند آیینه ما را به خودمان نشان می دهد و ما از همین فراری هستیم.

در این بین وضعیت کتب کریشنا مورتی قدری متفاوت است. چرا که بیشتر استعداد بد فهم شدن را دارند. بعضی از مطالب ایشان آن قدر خلاصه است که برای شرح ده صفحه از آن باید یک کتاب جداگانه تالیف کرد.

بگذریم ...

در مطلب قبل گفتم که من به عنوان انسان، چه چیزی نیستم. الان می خواهم بگویم به عنوان یک فرد از افراد جامعه چه جور موجودی هستم. نتیجه دانستن و تذکر این مطلب به خویشتن این است که متواضع و آرام می شویم. بادمان خالی می شود و احساس نیاز به «نمایش» از وجودمان رخت بر می بندد و در نتیجه راحت تر می توانیم با نظام خلقت هماهنگ شویم.

 

من شکست ناپذیر نیستم. من هم در مواقعی شکست می خورم.

من آسیب ناپذیر نیستم. من هم بعضی وقت ها در معرض آفات و آسیب ها قرار می گیرم.

من نسبت به فریب، واکسینه نیستم. من هم بعضی وقت ها گول می خورم.

من معصوم نیستم. من هم بعضی وقت ها اشتباه می کنم.

من قطب عالم امکان و مرکز ثقل هستی نیستم. من هم یکی هستم مثل بقیه .

افکار و ادراکات من محدود به حد من است. این محدودیت را می پذیرم.

بنا نبوده و نیست که عالم به میل من بچرخد. من خود را با نظام آفرینش هماهنگ می کنم.

من ویژه نیستم. پس منی در کار نیست. فقط او هست. تمام.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

پایان سال 91

پیش از این، حدود یکسال پیش، مطلبی را به شما هدیه کردم که به نوعی دستاورد سال 90 برای من بود. شما را به مطالعه کتب محمد جعفر مصفا توصیه کردم. این توصیه را برای چندمین بار تکرار می کنم. سال 91 نیز گرچه زمستان سختی برای من داشت، سالی بسیار نیکو و پربار بود. چرا؟ به این علت که با دو تن از روشن بینان همنشین و مأنوس بودم.

کریشنا مورتی  و  اکهارت تله (Ekhart Tolle)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

زندگی پانتوگرافیک

 

 

پس از مدت ها که اشتغالات کاری و غیره باعث شده بود فرصت درج مطلب نداشته باشم، بالاخره امروز مصمم شدم این موضوع را به شما عزیزان هدیه کنم.

 

 

این موضوع از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. اگر آن را چندین باره بخوانید و به خود تفهیم کنید نتایج شگرفی برایتان خواهد داشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

مقلد مجتهد محقق

 

 

گفته شده است که در احکام فرعی دین سلام شخص یا باید به درجه اجتهاد برسد و بتواند احکام شرعی را از منابع اولیه آن استخراج کند یا آن که از مجتهد اعلم تقلید کند. از آنجا که این تقلید، همان حکم عقلی مراجعه فرد به متخصص در یک رشته خاص است ایرادی بر کلیت آن وارد نیست. اما اگر شخص دیندار بخواهد به واقع دینداری کند و چشمش به روی حقایق باطنی عالم باز شود، نه می تواند مقلد بماند و نه کافی است که مجتهد شود. بلکه لازم است به مقام تحقیق برسد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

فرو ریختن اتوریته ها

 

 

برای چندمین بار در این وبلاگ توصیه می کنم کتاب های محمد جعفر مصفا را بخوانید.

یکی از مطالبی که در آن کتاب ها مورد تاکید واقع شده است رها شدن از سیطره نفوذ افراد و اندیشه هاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

چه بر سر من می آید؟

 

 

بر سر من چه می‌آید و کار من به کجا خواهد کشید؟

انسان‌ها نسبت به این سوال، سه دسته‌اند:

یک دسته همواره در مورد امور روزمره دنیائی خود این سوال را می‌پرسند و بر اساس جواب آن برنامه‌ریزی می‌کنند. به گونه‌ای گام بر می‌دارند که بیشترین منفعت و کمترین ضرر را در زندگی این جهانی ببرند.

دسته دوم کسانی هستند که نفع و ضرر آخرتی را هم به مجموعه نفع و ضررهای خود می‌افزایند و تلاش می‌کنند حداکثر نفع دنیایی و آخرتی را ببرند و کمترین ضرر را متحمل شوند. وضع این افراد بسیار پیچیده‌تر از وضع دسته نخست است و برخی از ایشان، خسر الدنیا و الاخره خواهند شد.

دسته سوم که تعداد بسیار اندکی از کل جمعیت جهان را شامل می‌شود کسانی هستند که اصلا  این سوال را به این صورت از خود نمی‌پرسند. بلکه همواره با خود می ‌گویند:

مهم نیست بر سر من چه می‌آید. مهم آن است که بر سر جامعه بشری چه می‌آید.

در نزد ایشان نفع و ضرر شخصی معنای خود را از دست داده است. از سود و زیان فارغ شده‌اند. رسالت خود را این می‌دانند که در حد توان خود، به حرکت کل جامعه بشری به سوی کمال، کمک برسانند.

مولوی چه زیبا گفته است در وصف ایشان که:

هین بیخ مرگ برکن زیرا که نفخ صوری         گردن بزن خزان را چون نوبهار گشتی

از رستخیز ایمن چون رستخیز نقدی            هم از حساب رستی چون بی‌شمار گشتی

 حضرت علی علیه السلام در جائی، وصف مردان نیک خدا را برای کمیل می‌گفت. در آخر سخنان خود گفت:

آه آه شوقا الی رؤیتهم.

من نیز در این مقال و در این دنیای به شدت تهی از مردان نیک خدا، می نالم که: آه آه که چه مشتاق دیدن ایشان هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

در نماز صدای خودت را بشنو

 

 

اگر خودت صدای خودت را در نماز نشنوی، خداوند هم نخواهد شنید. اگر می خواهی ببینی نمازت تا چه حد مورد قبول واقع شده است ببین آیا روی خودت اثر داشته است یا نه. منظور از «اثر»  این نیست که در بیرون نماز، چون خودت را نماز خوان می دانی برخی کارها را بکنی یا نکنی. بلکه منظور آن است که در حین نماز و دقیقا در دل نماز آیا از نماز خودت اثر می پذیری یا نه. اگر نماز بر خودت اثر نداشته باشد، مقبول درگاه احدی نیز نیست.

ــــــــــ

اخیرا وقتی کلمه «زیارت قبول» را می شنوم یا بر تابلوئی می بینم، از آن خنده ام می گیرد. زیارت یعنی ملاقات. من به ملاقات بزرگی می روم. هدف من آن است که بروم و او را ببینم. اگر بروم و موفق به دیدن او شوم که به هدف خود رسیده ام و اگر موفق نشوم، پس از بازگشت از سفر، اگر هزار بار هم به من بگوئید دیدار شما با فلان کس پر خیر و برکت باد، هیچ اثری بر من نخواهد داشت. چرا که اصلا دیداری واقع نشده است.

زیارت ائمه و اهل قبور نیزهمین حکم را دارد. ولی افسوس که ما خود را از خدا طلبکار می‌دانیم و می‌خواهیم برای «دیداری که انجام نشده است» به ما مزد دهد! آن کس که به آن دیدار توفیق یابد. هیچ مزدی از خدا نخواهد خواست. آن دیدار، خود مزد خود است. کسی که موفق به زیارت واقعی امام یا پیامبری شود، چنان وجد و طربی در خود احساس می کند که دیگر نه به دنبال مزدی دیگر است و نه به تبریک و «زیارت قبول» من و تو نیاز دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

یک لحظه معادل همه زمان ها

این مطلب را برای مخاطبان ویژه می نویسم. اگر گنگ است یا خلاصه و نامفهوم، عذر مرا بپذیرید. توقع می رود به آن به دید یک مطلب ساده نگاه نکنید. توضیح وقت زیادی می طلبد.

آن کس که پی برد که در غیاب حافظه، زمان موجودیت خود را از دست خواهد داد و بتواند کل هستی را به صورت یک کل جوشان و در سیلان ببیند، اذعان خواهد کرد که برای دانستن سرّ عالم، نیازی نیست تواریخ مختلف را مطالعه کنیم و سرگذشت ها را مورد نظر قرار دهیم. برای کسی که از فوق حجاب زمان به عالم می نگرد، دانستن سرّ یک لحظه، معادل است با دانستن سرّ کل خلقت. بر یک کل یکپارچه، قانونی ثابت و یکدست حکمفرماست. کشف آن قانون، کشف راز آفرینش است. برای چنین شخصی، لازم نیست دانه را بکارد تا سبز شده به درختی بدل شود و درخت را ببیند. او دانه را درخت و درخت را دانه می بیند. نطفه را انسان و انسان را نطفه می بیند. دنیا را آخرت و آخرت را دنیا می بیند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

نه مثل عشق مادر

 

یکی از سهمگین ترین مطالبی که سالیان پیش با آن مواجه شدم و بنیان فکری مرا دستخوش تغییر کرد و باب جدیدی را به روی من گشود این بود که از استادی شنیدم:

مهر مادر و عشق مادر، خالص ترین و ناب ترین عشق ممکن نیست!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور