در آخرین دقایق سال نود این مطالب را می نویسم

امسال برای من دو خصوصیت داشت. یکی ان که در چهلمین سال عمرم به سر می بردم و دیگری این که امسال به مطالعه کتاب های محمد جعفر مصفا سپری شد.

مناسبت اول چندان اهمیتی ندارد چرا که خود به خود واقع می شود مهم آن است که شما نسبت به گذر ایام عمرت بی اعتنا نباشی. در آن صورت هر روز و هر هفته برای تو عید خواهد بود. اما مورد دوم یعنی مطالعه کتاب های مصفا بسیار حائز اهمیت است چرا که برای من مثل تشنه ای بود که به آب رسیده است. از وقتی که کتاب های او را شروع کردم تقریبا مطالعه سایر کتب را تعطیل کردم.

اکنون از این تصمیم راضیم و همه کسانی را که مطالب مرا می خوانند به اتخاذ این تصمیم فرا می خوانم.

شما اگر به دنبال یک سانحه دریائی، جزو گروه نجات یافتگان باشید، مهم نیست که کی و چگونه نجات یافتید. بالاخره به ساحل نجات رسیده اید و اگر جزو غرق شدگان باشید، باز فرقی نمی کند در همان دقایق اول غرق شوید یا آن که پس از ساعت ها سرگردانی در دریا خوراک کوسه ها شوید.

مطالعه و دریافت مطالب مصفا یعنی خروج از گروه غرق شوندگان و دخول به جرگه نجات یافتگان.

اطرافیان من می دانند که اهل مبالغه نیستم و اگر در جائی غلیظ و شدید صحبت کردم حتما برای آن دلیل دارم. اکنون نیز برای این مطلب دلیل دارم. اما از آوردن دلایل خود می اجتنابم!

چرا که اگر کسی نخواهد وارد گروه مطالعه کنندگان آثار مصفا شود دلایل من او را سودی نخواهد بخشید و اگر کسی وارد این گروه شود، خود، درخواهد یافت و به دلایل من نیازی نخواهد داشت.

در عین حال اگر کسی لب مرز بود و احتیاج به مشوق داشت کافی است با بنده مکاتبه کند.

چند سال پیش که کتاب های دکتر وین دایر را مطالعه می کردم با خود می گفتم ای کاش مانند او را در ایران داشتیم. اکنون می گویم اگر مشتاق ملاقات با وین دایر هستید به ملاقات مصفا بروید گرچه مقایسه هیچ دو انسانی صحیح نیست بخوص وقتی حرفی برای گفتن داشته باشند.

.

برای بار چندم و مکرر در مکرر شما را به مطالعه آثار مصفا دعوت می کنم.

.

سال نود برای من بسیار سال خوبی بود چرا که با مصفا مأنوس بودم.

.

شما می توانید این موهب را در سال نود و یک نصیب خود کنید.

بنده نیز همواره برای درک بهتر کتب این مرد، در خدمت شما عزیزان هستم و هر کمکی از دستم برآید دریغ نخواهم کرد.

برای خود کاری کنید - اگر هنوز رمقی از نور الهی در شما باقی است.