غرقه شدن در یگانگی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

۲۴ مطلب با موضوع «ویژه ها» ثبت شده است

بار سنگین آزادی

 

حافظ (علیه الرحمه) گفت: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ـ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

شبیه به همین تعبیر را برای آزادی نیز می توان به کار برد. آزادی نام زیبایی دارد و در نگاه اول همه طالب آن می شوند اما وقتی به متن آن وارد می شوند می بینند که آزادی بار بسیار سنگینی است. از این رو به صورت پنهانی و خیلی محترمانه! از آن چشم پوشی می کنند و آن را زمین می نهند تا نفس راحتی بکشند.

سرّ این مطلب آن است که آدمیان مایلند مسئولیت خود را بر دوش کس دیگری بیندازند و از مواجهه مستقیم با طوفان حوادث و بلایا بپرهیزند. شخص با زبان بی زبانی می گوید: من حاضر به جانبازی هم هستم اما از من نخواه که مسئولیت انتخابهایم را بر دوش گیرم.

به عبارت دیگر، حاضرم بمیرم ولی مسئول نباشم. و آزادی یعنی پذیرش مسئولیت! از این روست که آدمیان از آزادی گریزانند.

کتاب «گریز از آزادی» نوشته اریک فروم را مطالعه کنید. در این کتاب اریک فروم نشان می دهد که چگونه ملت آلمان، این چنین گوش به فرمان هیتلر شد و حاضر شد به قیمت جنگ و تبعات آن، از ریز بار آزادی شانه خالی کند!

آزادی یعنی پذیرش مسئولیت انتخاب ها.

آزادی یعنی خود را در یک فضای بی انتها معلق دیدن.

آزادی یعنی آمادگی یکسان داشتن برای پیروزی و شکست.

آزادی یعنی در بند خود و خویشتن نبودن و یکسان دانستن سعادت خود و دیگران.

آزادی یعنی آزادی را برای خود و دیگران یکسان خواستن.

آزادی یعنی از میان برخواستن تمام حد و مرز هایی که انسان ها را از یکدیگر جدا می کند.

آزادی یعنی رها شدن از همه انواع رقابت ها و پیش رفتن با انگیزه عشق بی قید و شرط.

آزادی یعنی مطرح نبودن فرد و هر آنچه تعیّن ایجاد می کند.

آزادی یعنی داشتن آمادگی برای هر پیشامدی. حتی تنگدستی، عذاب، مرگ و حتی بی آبروئی.

حال برادر و خواهر عزیز من که این مطلب را می خوانی! انصاف بده کدامیک از ما حاضریم با پرداختن بهائی چنین سنگین، آزادی را به دست آوریم؟

از این روست که می گوییم آزادی کالای رایج بهشت است.

از آنجا که ما اکنون در حال عبور از متن جهنم هستیم و هر کدام از ما در اداره این جهنم نقشی داریم، هر آنچه را که از بهشت وارد شود، به انواع فریب ها رد می کنیم تا بلکه این آتشی که افروخته ایم سرد نشود. انداختن مسئولیت خود بر دوش دیگران و دیگران را مقصر کردن، کالای رایج جهنم است. از همین روست که ما از آزادی واقعی گریزانیم.

کتاب «کمدی الهی» دانته به من کمک کرد این آیه قرآن را بهتر درک کنم که در سوره مریم می گوید: هیچ کدام از شما نیست مگر آن که وارد جهنم می شود. این، قضای حتمی الهی است که برخدا فرض است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

سال نود سالی بسیار خوب برای من

 

 

در آخرین دقایق سال نود این مطالب را می نویسم

امسال برای من دو خصوصیت داشت. یکی ان که در چهلمین سال عمرم به سر می بردم و دیگری این که امسال به مطالعه کتاب های محمد جعفر مصفا سپری شد.

مناسبت اول چندان اهمیتی ندارد چرا که خود به خود واقع می شود مهم آن است که شما نسبت به گذر ایام عمرت بی اعتنا نباشی. در آن صورت هر روز و هر هفته برای تو عید خواهد بود. اما مورد دوم یعنی مطالعه کتاب های مصفا بسیار حائز اهمیت است چرا که برای من مثل تشنه ای بود که به آب رسیده است. از وقتی که کتاب های او را شروع کردم تقریبا مطالعه سایر کتب را تعطیل کردم.

اکنون از این تصمیم راضیم و همه کسانی را که مطالب مرا می خوانند به اتخاذ این تصمیم فرا می خوانم.

شما اگر به دنبال یک سانحه دریائی، جزو گروه نجات یافتگان باشید، مهم نیست که کی و چگونه نجات یافتید. بالاخره به ساحل نجات رسیده اید و اگر جزو غرق شدگان باشید، باز فرقی نمی کند در همان دقایق اول غرق شوید یا آن که پس از ساعت ها سرگردانی در دریا خوراک کوسه ها شوید.

مطالعه و دریافت مطالب مصفا یعنی خروج از گروه غرق شوندگان و دخول به جرگه نجات یافتگان.

اطرافیان من می دانند که اهل مبالغه نیستم و اگر در جائی غلیظ و شدید صحبت کردم حتما برای آن دلیل دارم. اکنون نیز برای این مطلب دلیل دارم. اما از آوردن دلایل خود می اجتنابم!

چرا که اگر کسی نخواهد وارد گروه مطالعه کنندگان آثار مصفا شود دلایل من او را سودی نخواهد بخشید و اگر کسی وارد این گروه شود، خود، درخواهد یافت و به دلایل من نیازی نخواهد داشت.

در عین حال اگر کسی لب مرز بود و احتیاج به مشوق داشت کافی است با بنده مکاتبه کند.

چند سال پیش که کتاب های دکتر وین دایر را مطالعه می کردم با خود می گفتم ای کاش مانند او را در ایران داشتیم. اکنون می گویم اگر مشتاق ملاقات با وین دایر هستید به ملاقات مصفا بروید گرچه مقایسه هیچ دو انسانی صحیح نیست بخوص وقتی حرفی برای گفتن داشته باشند.

.

برای بار چندم و مکرر در مکرر شما را به مطالعه آثار مصفا دعوت می کنم.

.

سال نود برای من بسیار سال خوبی بود چرا که با مصفا مأنوس بودم.

.

شما می توانید این موهب را در سال نود و یک نصیب خود کنید.

بنده نیز همواره برای درک بهتر کتب این مرد، در خدمت شما عزیزان هستم و هر کمکی از دستم برآید دریغ نخواهم کرد.

برای خود کاری کنید - اگر هنوز رمقی از نور الهی در شما باقی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

جای خودت را بشناس

 

 

جای خودت را در این هستی بشناس و کار خود را بکن نه کار دیگرای را.

این جهان یک کل یک پارچه است. ما معمولا کلمه کل را در برابر جزء قرار می دهیم و می گوئیم این اجزاء بر روی هم یک کل را تشکیل می دهند. بعد از مردن و پس از باز شدن چشم ما به روی حقایق برتر، درخواهیم یافت که این عالم کلی است که جزء ندارد بلکه با همه عظمت و با همه گونه گونی اش، یک پیکره یکپارچه است.

اما اکنون که ما هنوز به آن دید نرسیده ایم، لا اقل می توانیم با تعقل، پی ببریم که همه این اجزائی که پیرامون خود می بینیم و همه افراد انسان و سایر موجودات، به سوی مقصدی واحد رهسپارند و در این سیر فراگیر و کلی، هر کسی در جائی قرار دارد.

نکته اساسی و بسیار مهم این است که اگر تمنای جائی غیر از آنجائی که برای آن آفریده شده ای را بکنی، در واقع هیچ جا نخواهی بود. نه نقش خود را به درستی ایفا می کنی و نه آن نقشی را که برایت مطلوب است.

البته این سخن، نافی اختیار بشر نیست و همانی نیست که پیش از این پادشاهان برای توجیه ظلم خود می گفتند خداوند عده ای را سلطان و عده ای را رعیت آفریده است. بلکه به این معناست که هر کسی در این نظام یکپارچه، با استعدادها و توانائی هایی و نیز با ضعف ها و محدودیت هایی به دنیا می آید. اگر خودش را بشناسد، هم ضعف ها و محدودیت هایش را و هم توانائی ها و استعدادهایش را و در مسیر شکوفائی استعدادهایش گام بردارد، فطرت خداداد خود را شکوفا کرده است و نقش خود را به عنوان مهره ای از مهره های هستی به درستی انجام داده است. اما اگر بخواهد جایگاهش مانند کسی باشد که از نظر استعدادها و محدودیت ها با او متفاوت است، نه نقش خود را به درستی ایفا می کند و نه نقش او را. خود را ضایع می کند.

متاسفانه در جامعه بشری امروز، که مقایسه و رقابت، به طور مداوم به کشت و کشتار معنوی انسان ها مشغول است و این خلق احسن خدا را به اسفل سافلین می کشاند، هر کسی می خواهد شبیه کسی دیگر (که گمان می کند از او بالاتر است) بشود و نقش خود را فراموش کرده است. به همین دلیل است که این نمایش خلقت، تا این حد ناهنجار شده است و دل همه اهل دل را به درد آورده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

والله به بار می نشیند ـ والله نتیجه می دهد

بی مقدمه خدمت همه عزیزانی که وقت خود را صرف مطالعه در زمینه عرفان و خود شناسی می کنند عرض می کنم که همواره امید و نشاط خود را حفظ کنید و اطمینان داشته باشید تلاش شما به ثمر خواهد نشست. حتماً نتیجه مطلوب عایدتان خواهد شد. 

هرگز طولانی بودن مسیر شما را به هول و هراس نیندازد. امروز که این سطور را برای شما می نویسم حدود بیست سال از زمانی که دانشجو بودم و در اوقات فراغت با دوستان خود جلسات بحث و تحقیق برپا می کردیم می گذرد.

کتاب معرفت نفس استاد حسن زاده آملی را با هم کار کردیم و پس از آن کتاب معرفت النفس استاد طاهر زاده (که ترجمه خلاصه ای از جلد 8 و 9 اسفار است) و بعد کتاب مقالات استاد محمد شجاعی و در کنار آن کتاب چهل حدیث امام خمینی و آداب الصلات و سر الصلات از ایشان.

از زمانی که دوره اول یا بیسیک بنیان را به سرپرستی دکتر فرشته میرهاشمی گذراندم حدود شش سال و از پیشرفته آن حدود چهار سال می گذرد. امیدوارم خداوند این بانوی بزرگوار و همه همکارانش را مشمول رحمت خاص خود بگرداند. در همان ایام مشغول مطالعه کتاب های دکتر وین دایر شدم و آنها را با همه کتاب های موجود در زمینه خودیاری و خودسازی متفاوت یافتم. پس از بنیان، با دوره دیگری آشنا شدم که مربی آن، سلطان تواضع بود و آنچه را می گفت به یقین دریافته بود. از سال گذشته نیز مطالعه کتب محمد جعفر مصفا را آغاز کردم که به خاطر اهمیت فوق العاده آن، مطلبی جداگانه در همین وبلاگ به او اختصاص داده ام.

اکنون که در سن چهل سالگی به سر می برم خداوند را هزاران بار شاکرم که آنچه را طالب بودم عطایم کرد و الطاف پیدا و پنهان خود را شامل حالم نمود. بیش از بیست سال از زندگی خود را بر سر این سوال گذاشتم که من کیم؟ هنوز هم ادعا نمی کنم که به پاسخ آن رسیده ام اما و هزار اما در این مدت شراب‌هایی نوشیده ام که درستی مسیر را برایم روشن کرده است و باعث شده است هرگز این بیست سال را از دست رفته نپندارم

خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش       بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

اکنون گرچه از لحاظ معیارهای دنیائی، حرفی برای گفتن ندارم اما هیچ گاه آرزو نمی کنم به جای همکاسی هایی باشم که با من شروع کردند و اکنون ثروتشان به شماره در نمی آید. در عوض آرزوی بزرگم این است که لذاتی را که خدوند به من چشاند به آن ها هم بچشاند و چشمی که روزیم کرد روزی آنها هم بکند.

فراموش نمی کنم که روزی با یکی از همکاران مربی از کلاس کامپیوتری که در یکی از روستاها برگزار می شد بر می گشتیم. در جائی از مسیر که تقریبا به ورودی شهر رسیده بودیم آن دوست عزیز پرسید بهترین نعمتی که تا کنون خداوند به تو داده است چیست؟ گفتم: چشمی برای زیبا دیدن جهان.

لابد سخن سهراب را شنیده اید که:

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

پس ای عزیزی که این کلمات را می خوانی! بدان که تلاش در راه خود شناسی به نتایج بسیار نیکو می‌نشیند. نتایجی که احساس پرسودترین معاملات را به تو می دهد. چه چیز از این بالاتر و ارزشمند تر که وقتی به گذشته خود نگاه می کنی به خاطر وقتی که صرف این مطالعات کرده ای پشیمان نباشی و در عوض بگوئی اگر ده برابر این نیز فرصت داشتم صرف این علم شریف می کردم. چه چیز از این بهتر که حتی وقتی هیچ کس قدر کالای ارزشمند تو را نمی داند، خنکی آن را در قلب خود احساس کنی و در سایه آرامش آن زندگی کنی؟

پس بدان که والله به بار می نشیند ـ والله نتیجه می دهد. امیدوار باش و به این راه ادامه بده

بی نهایت حضرت است این بارگاه       صدر را بگذار. صدر تو ست راه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

ما برای چه اینجا هستیم؟

ما اینجا (در این جهان خلقت) نیستیم تا خانه بسازیم، زاد و ولد کنیم، شغل ایجاد کنیم، صنعت و کشاورزی به وجود آوریم، با هم بجنگیم و هر کار دیگری از این قبیل. ما تنها برای یک منظور اینجا هستیم. ما اینجائیم تا یگانگی خود و عالم هستی را دریابیم. ما اینجائیم تا پس از یک سیر طولانی، چشم باز کنیم و ببینیم که سی مرغ، همان سیمرغ است. 

تمام آنچه در این مسیر رخ می دهد، از قبیل جنگ و صلح و شغل و ازدواج و صنعت و مصیبت و فاجعه و پیروزی و شکست و غیره، برای آن است که وجود ما را متسع سازد و ظرفیت ما را بالا ببرد. آن کس که دنیا را با این چشم می بیند، جنگ و صلح، سود و زیان، مدح و قدح، ستایش و نکوهش، برایش یکسان خواهد شد. او تنها به پرورش یافتن خود و همراهان خود نظر دارد. به رشد، کمال و آگاهی نظر می کند و به این نقطه می رسد که: انسان، کاری مهمتر از خودسازی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

جهنم تالار آیینه !

فردا که پرده ها از پیش چشم ما به کناری رود خواهیم دید که جهنم، چیزی نیست جز تالاری که از همه طرف آیینه کاری شده است و خود ما را به ما برمی گرداند. مثل این است که در یک سالن، با چندین نفر آدم که همگی عین خود من هستند، همنشین و همراه هستم. 

با مردن ما اتفاقی که می افتد این است که ما، با وجود عریان و بی پرده خود مواجه می شویم. ما را به خود ما نشان می دهند. اگر زیبا باشیم زیبائی می بینیم و اگر زشت باشیم زشتی می بینیم.

ای دریده پوستین یوسفان!       گرگ برخیزی از این خواب گران.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

در یک محضر بزرگ. بسیار بزرگ!

آیا ما عظمت عالم خلقت را درک می کنیم که می گوئیم الله اکبر؟

این سوال مطرح است که ما چگونه می توانیم در عباداتی مانند نماز حضور قلب داشته باشیم؟ تا کنون جواب های مختلفی به این سوال داده شده است که دوستان عزیز می توانند در کتاب هایی در این باره آن را پیدا کنند. اما بنده پاسخ دیگری به این سوال می دهم. این سوال، از آن سوال هایی که حل آن، جز از طریق پاک کردن صورت مسئله امکان پذیر نیست.

این پاسخ در بادی امر، عجیب به نظر می رسد اما توضیح آن را در «ادامه‌ء مطلب» خدمتتان عرض می کنم:


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

تیره ترین سیاهچاله

آنچه بیش از هز چیز، بنیان جامعه را سست می کند و زمینه را برای هر فسادی فراهم می آورد، عدم شفافیت است.

متأسفانه در جامعه ای که آیین ها و مراسم، گرانقدرتر از حقایق هستند، به ارتکاب برخی معاصی، اهمیت فوق العاده داده می شود اما به کذب و ریا و نفاق، آن طور که حق آن است حساسیتی نشان داده نمی شود.

خوب است تعارفات را کنار بگذاریم و بدون پرده پوشی بیان کنیم: ما دوست داریم در یک فضای تیره و تار تنفس کنیم. چرا که اگر فضا از تیرگی و غبار زدوده شود، کاستی های ما نیز بر پرده خواهد افتاد و ما شجاعت مواجهه با خویشتن راستین خود را نداریم.

چگونه به پدران و مادران توصیه کنیم که فرزندان خود را صادق تربیت کنند حال آن که خود شجاعت صادقانه زیستن را ندارند؟

حدود بیست سال پیش استاد گرانقدر آقای دکتر مصطفی ملکیان به من گفت: شخص مؤمن باید به گونه ای زندگی کند که چیزی برای مخفی کردن نداشته باشد.

آن روز نمی دانستم این جمله از چه عمق و استواری برخوردار است. امروز می فهمم که مادر همه فسادها در جامعه بشری، این است که هر کدام از ما چیزهایی داریم که دوست داریم آن ها را مخفی کنیم.

و شما ای دوست و هموطن عزیز من که این سطور را می خوانی! به احتمال قریب به یقین، شما هم به اهمیت این مطلب واقف نیستید. چرا که مَثَل ما، مَثَل آن کسی است که در بازار دباغ ها کار می کرد و متوجه اعوجاج مزاج خود نبود. وقتی به بازار عطارها آمد، از بوی عطر آنجا، حالش به هم خورد و غش کرد. جامعه امروز ما، همان بازار دباغ ها است و جامعه انسان های صادق و شفاف که جای آن فعلا در کره زمین خالی است، همان بازار عطارها است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

زیانکارترین افراد

قُل هَل نُنَبّئُکُم بالاَخسَرینَ اَعمالاً ؟ الذین ضَلّ سَعیهُم فی الحیات الدنیا و هم یَحسَبونَ اَنّهُم یُحسِنون صُنعا (سوره کهف آیه 103)

 بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه کنم؟ کسانی که تلاششان در حیات دنیا تلف شد اما می پندارند کار خوبی می کنند (و بر موضع حقی هستند)

آری. آن کس که سرگرم زندگی دنیاست و خود می داند که از سر سست همتی، گام بلندی در راه دین خدا برنداشته است، زیانکار ترین مردم نیست. آن کس زیانکار تر است که می پندارد بر مسیر صحیح است و آنچه انجام می دهد به خیر و سعادت او منجر خواهد شد حال آن که روز به روز به جهنم نزدیک تر می شود.

گر چه فضای آیه، در باره مشرکینی است که دعوت پیامبر را نپذیرفتند و خود را بر حق می دانستند، اما این آیه به خوبی بر حال و روز بسیاری از ما نیز قابل انطباق است. بسیاری از ما (مسلمان ها و مسیحی ها و یهودی ها) می پنداریم که در حال مجاهدت در راه خدا هستیم. حال آن که آن مجاهدت ما را قدم به قدم به آتش نزدیک تر می کند.

وقتی که به شیطان گفته شد در مقابل آدم سجده کن گفت: من از او بهترم

هر جا که هر کس در مقابل دیگری بگوید من از تو بهترم، با شیطان رجیم همنوا شده است. حتی اگر ما به خاطر دینداری خود، خود را از آن کس که بی دین یا سست اعتقاد است بهتر بدانیم.

تنها کسانی اهل نجاتند که با رحمت خاص و عام خداوند همراستا شوند و بر تمامی خلایق مهر و شفقت داشته باشند و خود را از هیچ کس برتر ندانند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور