غرقه شدن در یگانگی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج ملا هادی سبزواری» ثبت شده است

در باره خدا

 عبرت نائینی چنین سروده است:

چون نور، که از مهر جدا هست و جدا نیست

عالم همه آیاتِ خدا هست و خدا نیست


ما پرتوِ اوئیم و نه اوییم و هم اوییم

چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست


در آینه بینید اگر صورتِ خود را

آن صورتِ آیینه شما هست و شما نیست


هر جا نگرى جلوه ‏گهِ شاهد غیبى است

او را نتوان گفت کجا هست و کجا نیست


این نیستىِ هست‏ نما را به حقیقت

در دیده ما و تو بقا هست و بقا نیست


جانِ فلکى را، چو رهید از تن خاکى

گویند گروهى که فنا هست و فنا نیست


هر حکم که او خواست براند به سرِ ما

ما را گر از آن حکم رضا هست و رضا نیست


از جانبِ ما شکوه و جور از قبلِ دوست

چون نیک ببینیم روا هست و روا نیست


کو جرأت گفتن که عطا و کرم او

بر دشمن و بر دوست چرا هست و چرا نیست


درویش که در کشور فقرست شهنشاه

پیش نظر خلق گدا هست و گدا نیست


بى‏ مهرى و لطف از قِبَلِ یار به عبرت

از چیست ندانم که روا هست و روا نیست


و حاج ملا هادی سبزواری که تخلص «اسرار» داشته است چنین سروده:

....

موسیی نیست که دعویّ «انا الحق» شنود

ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست


چشم ما دیده خفّاش بُود ورنه تو را

پرتو حُسن، به دیوار و دری نیست که نیست


گوش اسرار شنو نیست و گرنه اسرار

بَرَش از عالم معنا خبری نیست که نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

نیست که نیست

شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست

منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست

نه همین از غم او سینۀ ما صد چاک است

داغ او لاله صفت بر جگری نیست که نیست

موسیئی نیست که دعوی انا الحق شنود

ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست

چشم ما دیدۀ خفاش بود ورنه تو را

پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست

گوش اسرار شنو نیست و گرنه اسرار

برش از عالم معنا خبری نیست که نیست

 

حکیم الهی، حاج ملا هادی سبزواری متخلص به اسرار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور