غرقه شدن در یگانگی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رشد» ثبت شده است

برای عید قربان

مولوی گفت: 

دشمن خویشیم و یار آنکه ما را می کشد / غرق دریائیم و ما را موج دریا می کشد

زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می دهیم / کان ملک ما را به شهد و شیر و حلوا می کشد

خویش فربه می نمائیم از پی قربان عید / کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می کشد

...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

نامه ای به مسافر کربلا

مدتی پیش یکی از بستگان عزیز، قصد سفر کربلا داشت. در پی مسئله ای که بین من و ایشان اتفاق افتاده بود، مطالبی را برایشان ارسال کردم. از آنجا که این مطالب برای بسیاری از ما می تواند مفید باشد، امروز به مناسبت روز عرفه و عید قربان، آن را در اختیار شما هموطنان گرامی گذاشتم. 

متن نامه را در قالب PDF از اینجا دریافت کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

ما برای چه اینجا هستیم؟

ما اینجا (در این جهان خلقت) نیستیم تا خانه بسازیم، زاد و ولد کنیم، شغل ایجاد کنیم، صنعت و کشاورزی به وجود آوریم، با هم بجنگیم و هر کار دیگری از این قبیل. ما تنها برای یک منظور اینجا هستیم. ما اینجائیم تا یگانگی خود و عالم هستی را دریابیم. ما اینجائیم تا پس از یک سیر طولانی، چشم باز کنیم و ببینیم که سی مرغ، همان سیمرغ است. 

تمام آنچه در این مسیر رخ می دهد، از قبیل جنگ و صلح و شغل و ازدواج و صنعت و مصیبت و فاجعه و پیروزی و شکست و غیره، برای آن است که وجود ما را متسع سازد و ظرفیت ما را بالا ببرد. آن کس که دنیا را با این چشم می بیند، جنگ و صلح، سود و زیان، مدح و قدح، ستایش و نکوهش، برایش یکسان خواهد شد. او تنها به پرورش یافتن خود و همراهان خود نظر دارد. به رشد، کمال و آگاهی نظر می کند و به این نقطه می رسد که: انسان، کاری مهمتر از خودسازی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

جهنم تالار آیینه !

فردا که پرده ها از پیش چشم ما به کناری رود خواهیم دید که جهنم، چیزی نیست جز تالاری که از همه طرف آیینه کاری شده است و خود ما را به ما برمی گرداند. مثل این است که در یک سالن، با چندین نفر آدم که همگی عین خود من هستند، همنشین و همراه هستم. 

با مردن ما اتفاقی که می افتد این است که ما، با وجود عریان و بی پرده خود مواجه می شویم. ما را به خود ما نشان می دهند. اگر زیبا باشیم زیبائی می بینیم و اگر زشت باشیم زشتی می بینیم.

ای دریده پوستین یوسفان!       گرگ برخیزی از این خواب گران.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

دغدغهء رشد، سودای سربالا

اگر برای کسی رشد و تعالی اهمیت داشته باشد، شکست، مصیبت، فقدان عزیزان، زندان و هر نوع فشار دیگری، مایه‌ء پیشرفت و تعالی است. چنین کسی، از هر چیزی، چه زیبا و چه زشت، پله ای می سازد برای رشد و تعالی. اما کسی که به فکر رشد و تعالی نیست،حتی موقعیت های خوب نیز بهره ای به او نمی رسانند. مانند همسران بعضی از پیامبران و امامان و اولیاء خدا. با یک مرد بزرگ زندگی می کند اما چون دغدغه‌ء رشد یا سودای سربالا ندارد، به ظواهر زندگی خود مشغول است و بهره‌ای از معرفت و آگاهی همسر خود نمی برد. 

مولانا مثال می زند: اگر طنابی در چاهی آویزان باشد و تو را در هوا معلق داشته است، می توانی آن را گرفته به سوی بالا حرکت کنی و خود را از دل چاه برهانی یا آن که به خود طناب یا دیواره‌ء چاه مشغول شده به تدریج به سوی پائین بروی و به قعر چاه برسی.

نیست جرمی مر رسن را ای عنود / چون تو را سودای سربالا نبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور