غرقه شدن در یگانگی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید // ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیمرغ» ثبت شده است

جلسه دهم محفل انس با مولانا

خداوند کریم را شاکریم که باز فرصتی دست داد تا با غزلی جانفزا از میراث ادب فارسی در خدمت هموطنان باشیم. برای این جلسه غزل 143 از دیوان حافظ را برگزیدم. سالها دل طلب جام جم از ما می کرد ...

ای انسان! گوهر سعادت در درون خود تو نهفته است. آن را بیاب. بیرون ز تو نیست هز چه درعالم هست. از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی.

در این جلسه اشاره ای رفت به داستان آن شخص بغدادی که خواب دیده بود در مصر ، گنجی نهان است و داستان سیمرغ در منطق الطیر عطار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور

ما برای چه اینجا هستیم؟

ما اینجا (در این جهان خلقت) نیستیم تا خانه بسازیم، زاد و ولد کنیم، شغل ایجاد کنیم، صنعت و کشاورزی به وجود آوریم، با هم بجنگیم و هر کار دیگری از این قبیل. ما تنها برای یک منظور اینجا هستیم. ما اینجائیم تا یگانگی خود و عالم هستی را دریابیم. ما اینجائیم تا پس از یک سیر طولانی، چشم باز کنیم و ببینیم که سی مرغ، همان سیمرغ است. 

تمام آنچه در این مسیر رخ می دهد، از قبیل جنگ و صلح و شغل و ازدواج و صنعت و مصیبت و فاجعه و پیروزی و شکست و غیره، برای آن است که وجود ما را متسع سازد و ظرفیت ما را بالا ببرد. آن کس که دنیا را با این چشم می بیند، جنگ و صلح، سود و زیان، مدح و قدح، ستایش و نکوهش، برایش یکسان خواهد شد. او تنها به پرورش یافتن خود و همراهان خود نظر دارد. به رشد، کمال و آگاهی نظر می کند و به این نقطه می رسد که: انسان، کاری مهمتر از خودسازی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کامران کمیلی پور