(این مطلب پزشکی نیست! یک مثال است. مثال خیلی خوب. اطرافیانم به من می گویند تو خوب مثال می زنی. نمی دانم نظر شما چیست.)

آیا تا کنون در باره دستگاه دیالیز و بیماران کلیوی به تفکر پرداخته اید؟

آیا به رنجی که یک بیمار روی تخت می کشد و چندین ساعت منتظر می ماند تا دستگاه کار خود را انجام دهد فکر کرده اید؟ آیا تا کنون با خود نگفته اید چرا این دستگاه ها را سریع تر نمی سازند تا خون بیمار زودتر تصفیه شود؟

پاسخ این سوال به طور مختصر این است که دستگاه دیالیز، سرعت کافی دارد و حتی می توان سرعت آن را ده برابر کرد. اما نمی توان با سرعت ده برابر، خون را از بدن بیمار بیرون کشید و تصفیه نمود. در این صورت فشار خون او افت پیدا می کند و خطرناک است.

اگر می شد در آن واحد، همه خون بیمار را از بدن او خارج کرده دیالیز کنیم و به بدن او برگردانیم، شاید در کمتر از پانزده دقیقه کار دیالیز خاتمه پیدا می کرد. اما خارج کردن کل خون از بدن هم امکان پذیر نیست.

در شرایط فعلی، خون به آرامی از بدن خارج شده تصفیه می شود و دو باره به بدن برمی گردد و با خون تصفیه نشده مخلوط می شود. باز این چرخه ادامه پیدا می کند و به تدریج غلظت آلاینده ها در خون کم می شود. وقتی غلظت آلاینده ها به حد خاصی رسید، خون پاک تلقی می شود و عمل دیالیز خاتمه یافته تلقی می شود.

دقت کردید؟ مهم ترین مشکل مخلوط شدن خون تصفیه شده با خون آلوده است. و هیچ گریزی هم از آن نیست.

داستان جامعه هم همین است. پیامبران و مکتب آنها، همان دستگاه دیالیز هستند. اما با توجه به این که خروجی این دستگاه دو باره به همین جامعه آلوده بر می گردد، اتفاقی که می افتد این است که به تدریج و در طول هزاران سال، غلظت آلودگی ها در جامعه کم می شود. تا جائی که بتوان گفت جامعه پاک شده است.

آن زمان هنوز فرا نرسیده است اما مطمئنا فرا می رسد. حتما آن روز می آید. فقط عجله نداشته باشید. همین.