از دولت عشق پیکارها آسانتر از کار برد سلاح و جنگ افزار به پیروزی می رسد.
بار تو، وزن سنگین همه معایبی است که در دیگران یافته ای. پس دیگر چرا گله می کنی؟ مگر خودت این معایب را نیافته ای و کشف نکردهای؟پس تماماً متعلق به خود توست.
صحبت در باره پلیدی باعث بروز پلیدی می شود، هر چه بیشتر به شر توجه کنید، بر شرّ آن می افزایید. هر عیبی را که در دیگران ببینید، همان عیب یا نقصی مشابه را به زندگی فرا می خوانید. ایراد گرفتن از دیگران سبب می شود که خودتان با نفی و انکار روبرو شوید.
وصف نیکی بر نیکی می افزاید.
جرأت کن باور داشته باشی.
- اگر پالایش را در پیش گیرید هرگز چیزی را از دست نمی دهید به عکس، برای پرورش عشقی آزادانه تر و رضایت بخش تر راه می گشایید، تا همه آنان که از این خوان نعمت بهره ای دارند بتوانند هماهنگ تر محبت کنند و محبت ببینند.

آزاد کردن دیگران به معنای آزاد کردن خودتان است.
هر گاه نسبت به دیگران احساس دلبستگی می کنید، ناخودآگاه احساس وابستگی نیز می کنید و از اسارتی که خود آفریده اید، خراشیده و ساییده می شوید. ولی اگر احساس کنید که مسأله ای یا شخصی یا ...شما را در فشار قرار داده است رها می کنید. کلید را به سوی آزادی می چرخانید. یادتان باشد که شما حاکم موقعیتها هستید، نه برده آنها
وقتی در کمال جرأت و شهامت شخص یا چیزی که شما را به اسارت در آورد، رها می کنید، به جای اینکه قربانی باشید قادر می شوید . همان طور که توانسته بودید خود را به اسارت در آورید، پس می توانید خود را از اسارت برهانی و آزاد سازید. 
اغلب به نام عشق می خواهیم دیگران را خرد و خمیر کنیم و به شکل دلخواه خود در آوریم اما این عشق نیست، تملکی خودخواهانه است که به جای رهایی و آزادی، اسارت می آورد.- به یکدیگر عشق بورزید اما عشق را به بند نکشانید... بگذارید میان با هم بودنتان فضایی و فاصله ای باشد. با یکدیگر بخوانید و برقصید و شادمان باشید، اما بگذارید هر یک از شما تنها باشد... در کنار هم بمانید اما نه چسبیده به هم.
فرزندانتان از آن شما نیستند. آنان پسران و دختران زندگی اند، آنها از طریق شما می آیند، اما نه از شما، هر چند با شما هستند، از آن شما نیستند. شاید تن آنها را مأوا دهید، اما نه جانشان را ... شاید بکوشید همچون آنها باشید اما نکوشید آنها را چون خود کنید